چرا داستان ها راه بهتری برای یادگیری یک زبان هستند
اغلب منابع یادگیری زبان به ما نشان می دهد چگونه از آنچه یاد می گیریم استفاده کنیم. این بسیار خوب و مفید است، اما گاهی اوقات کافی نیست. میخواهیم دلایل اینکه چرا داستانها راه بهتری برای یادگیری زبان هستند را به اشتراک بگذاریم. متن انگلیسی برای بیو واتساپ
برای اولین دوره آنلاین من، از همان ابتدا می دانستم که می خواهم کار متفاوتی انجام دهم. به همین دلیل است که من برای تسلط بر این موضوع معروف (و منفور!) در بین زبان آموزان انگلیسی افعال عبارتی، به داستان ها اکتفا کردم. متن انگلیسی برای بیو اینستاگرام
آشنا
وقتی چیزها آشنا می شوند، بیشتر به آنها اهمیت می دهیم. این یکی از دلایلی است که اغلب یک سری تبلیغات برای محصولاتی وجود دارد که می تواند سال ها با استفاده از افراد، طرح یا قالب یکسان دوام داشته باشد. ما با آن آشنا هستیم، بنابراین راحت تر و لذت بخش تر است.
پس چرا این را در یادگیری زبان وارد نمی کنیم؟
در این دوره با بیش از 500 فعل عبارتی آشنا می شوید. اگر همه اینها را فقط با مثال فهرست کنم، کافی نیست. شما به چیزی بیشتر نیاز دارید.
به همین دلیل است که من داستان هایی با محوریت 4 نفر خلق کرده ام، تینا، مارک، جان و هانا که زندگی همه آنها به هم گره می خورد و با آشنایی با شخصیت هایشان داستان هایشان جذاب تر می شود.
جالب
برای من، خسته کننده ترین چیز هنگام یادگیری یک زبان، تمرین های گرامر است. نه کتاب های گرامر کتابهای گرامر را دوست دارم، اما تمرینها. خمیازه.
بنابراین اگر چیزی وجود داشت که از داستان برای جالب کردن تمرینهای دستور زبان استفاده میکرد، من تمام آن را حل میکردم.
داستانها یادگیری زبان را جالبتر میکنند، زیرا به ما چیز دیگری میدهند تا درباره آن فکر کنیم.
این مانند پنهان کردن نخود فرنگی در پوره سیب زمینی است تا فرزندانتان سبزیجات خود را بخورند. یک مبدل حیلهگر برای چیزی که منتظرش نیستیم.
به علاوه، اگرچه ما احتمالاً آن را انکار می کنیم، همه ما فوق العاده فضول هستیم. به همین دلیل، من نه تنها داستان های مربوط به 4 شخصیت تینا، جان، مارک و هانا، بلکه تماس های تلفنی یک طرفه را نیز برای گوش دادن به آنها گنجانده ام. شایعات فراوان!
درگیر کننده
با پیروی از این دو نکته، اگر چیزی برای ما آشنا و جالب باشد، آن را جذابتر مییابیم.
وقتی بیشتر درگیر هستیم، بیشتر از خودمان لذت میبریم و احتمالاً آن تجربه مثبت را با چیزی که میتواند منفی باشد مرتبط میکنیم (مثلاً تمرینهای دستور زبان من!).
بسیاری از دانشآموزانی که در گذشته با آنها کار کردهام، تقریباً از ذکر افعال عبارتی قبل از شروع مطالعه آنها میلرزیدند. مطالعه قبلی چیزی برای درگیر کردن آنها نداشت، بنابراین آنها هیچ چیز مثبتی برای ارتباط با افعال عبارتی نداشتند.
پس از همکاری با یکدیگر برای ساختن داستانهایی پیرامون مجموعهای از افعال، همه آنها احساس شادی بیشتری داشتند و از استفاده از افعال عبارتی کمتر ترسیدند، فقط به این دلیل که درگیر داستانهایی بودند که ما خلق کرده بودیم.
بیاد ماندنی
وقتی جوانتر بودم، به یاد دارم که به من یاد دادند که ریچارد یورک جنگ بیهوده انجام داد. هر بار که رنگین کمان را می دیدم، دوستمان ریچارد را تصویر می کردم که با آینه ای در دست روی اسبی می جنگید. آن موقع نمی دانستم «بیهوده» یعنی چه. (توجه: به معنای “بدون موفقیت” است).
صرف نظر از این، آن تک خط کوچک به من کمک کرد تا تصویر و داستانی در ذهنم بسازم و در نتیجه رنگ های رنگین کمان را به خاطر بسپارم.
این چیزها کار می کند. ایجاد و استفاده از داستان در یادگیری زبان همین تأثیر را دارد.
فرصتی برای تمرین
این یک چیز است که به شما داستانی گفته شود تا به شما کمک کند چیزی را به خاطر بسپارید، این یک چیز دیگر است که داستان خود را بسازید.
این نه تنها به شما فرصتی می دهد تا چیزهایی را که یاد گرفته اید به عمل بیاورید، بلکه اگر چیزی از مغز شما بر خلاف کسی که منبع یادگیری زبان را ایجاد کرده است، آمده است، احتمالاً آن را به خاطر می آورید.