مخاطب اصلی کتاب شما کیست؟

توصیه می کنیم با کمترین مخاطب ممکن شروع کنید تا کتاب خود را موفق کنید. برای اکثر نویسندگان، هرچه کوچکتر باشد بهتر است. کل مخاطبان شما مجموعه ای از دایره های متحدالمرکز هستند. مخاطب اصلی bullseye است.

با شروع کوچک، می توانید مطمئن شوید که کتاب شما قطعا از روش های مختلف به دست کسی می رسد. بیشتر بخوانید. این تمرکز ویژه تضمین می کند که مخاطبان شما در مورد ایده های شما هیجان زده می شوند، آنها ایده های شما را اجرا می کنند و ایده های شما را با همتایان خود به اشتراک می گذارند. این فرآیند پیچیده تر از پرسیدن یک سوال اساسی از خود نیست:

«چه کسی باید درباره کتاب من بداند تا بتواند به نتایجی که می‌خواهم برسد؟»

این شامل نتایج برای خواننده و شما می شود.

به عنوان مثال، اگر هدف شما کمک به مدیران نفت و گاز در تصمیم گیری بهتر در مورد محل حفاری است، و می خواهید در یک کنفرانس بزرگ نفت و گاز صحبت کنید و در این فضا متخصص شوید، مخاطب شما افرادی هستند که حفاری را رزرو می کنند. سخنرانان آن کنفرانس خاص (و مدیران اجرایی که در آن شرکت می کنند).

اگر هدف شما این است که به CTOها کمک کنید تا مهندسان را بهتر استخدام کنند و قدرت خود را در فضای CTO بالا ببرید تا مشتریانی را برای کسب و کار استخدام CTO خود که به شرکت های کوچک تا متوسط ​​پاسخ می دهد جذب کنید، در این صورت مدیران ارشد فناوری از SMB ها مخاطبان اصلی شما هستند.

اگر می خواهید به مردم کمک کنید تا با کمردرد خود کنار بیایند و در جامعه خود دیده شوند تا مشتریان را به سمت عمل کایروپراکتیک خود سوق دهید، در این صورت مخاطبان شما شامل افراد جامعه شما می شوند که مشکلات سلامتی دارند که می توانید به آنها رسیدگی کنید.

خیلی ساده.

نمونه های خوب

پزشکان کایروپراکتیک که دارای فعالیت های خود هستند، به دنبال راه های بهتری برای بازاریابی کسب و کار خود هستند.

“سرمایه گذاران معتبر به دنبال چگونگی ورود به شراب به عنوان یک سرمایه گذاری هستند.”

مدیران زن 30 تا 45 ساله که می خواهند بچه دار شوند اما نمی خواهند شغل خود را به خطر بیندازند.

مثال های بد

“زنان 20 تا 70 ساله، رنج می برند، که می خواهند احساس بهتری داشته باشند.”

“هر مدیر اجرایی که می خواهد رهبر بهتری باشد.”

“مردان و زنان جوان به دنبال چیزی بیشتر در زندگی هستند.”

سوال مخاطب شماره 2: یک فرد معمولی را در مخاطبان اصلی خود (یک آواتار) توصیف کنید. آنها چگونه هستند؟

این شخص به معنای واقعی کلمه همان کسی است که شما کتاب را برای او می نویسید و او کتاب شما را می خواند. اطلاعات بیشتر. آنها خواننده کامل کتاب های شما هستند.

این باید توصیفی از یک فرد خاص در مخاطبان اصلی شما باشد. این می تواند یک شخص واقعی باشد که نماینده مخاطبان شما است، یا می تواند ترکیبی ساخته شده از چندین فرد مختلف باشد.

ضروری است که شخص خاصی را توصیف کنید، زیرا موقعیت کتاب شما را واقعی تر می کند. یک گروه یا یک نوع یا مجموعه ای از ویژگی ها را توصیف نکنید: فردی را با نام و داستان بسازید.

هدف از انجام این کار این است که شما را برای دو سوال بعدی آماده کنیم، که درباره کاوش در درد مخاطبان و مزایایی که از خواندن کتاب شما به دست خواهند آورد. درک واضح هر دو به عنوان معیاری عمل می کند که با آن می توانید ارزش محتوای خود را هنگام شروع نوشتن بسنجید.

در صورت امکان، فردی را انتخاب کنید که به شما انرژی می دهد – یا یک شخص واقعی یا ترکیبی از افراد واقعی. کسی که واقعاً می‌خواهید به او کمک کنید، شاید کسی که قبل از دانستن همه چیزهایی که اکنون می‌دانید، خودتان را به شما یادآوری می‌کند («جوانتر شما» می‌تواند یک خواننده ایده‌آل عالی باشد). هر چه بیشتر یک شخص واقعی را تصور کنید که بتوانید به او کمک کنید، هیجان بیشتری برای نوشتن این کتاب برای او خواهید داشت.

سوال مخاطب شماره 3: این شخص چه دردی را تجربه می کند که کتاب شما را نخوانده است؟

این مرحله در مورد بیان درد خواننده شما است. چگونه رنج می برند، چه چیزی را از دست می دهند، چه چیزی را ندارند که می خواهند؟ آن‌ها افسرده و رنج می‌برند – به طور خاص چگونه و چرا؟

پاسخ شما فقط باید در مورد مشکلاتی باشد که آنها در حال حاضر دارند، نه راه حل ها. کتاب شما درمان است، اما ما ابتدا باید بدانیم که چه چیزی آنها را ناراحت می کند.

گاهی اوقات سؤالات 3 و 4 کمی با هم همپوشانی دارند و این خوب است. در واقع، ممکن است درد را در توصیف شخص نوشته باشید. اگر چنین است، فقط برش و چسبانده و به اینجا منتقل کنید.

سوال مخاطب شماره 4: چه تحولی رخ می دهد زیرا آنها کتاب شما را می خوانند و اجرا می کنند؟

وقتی این شخص کتاب شما را می خواند و ایده های شما را پیاده می کند، چه اتفاقی می افتد؟ آیا آنها فقط از تجربه دردی که در بالا توضیح داده شد دست می کشند؟ آیا آنها از مزایای بیشتری برخوردارند یا هر دو؟ در نتیجه خواندن کتاب و اجرای ایده های شما چه اتفاقات خوبی خواهد افتاد؟

مهمتر از همه، چه تغییر یا دگرگونی در زندگی آنها رخ می دهد؟ زندگی جدید آنها چگونه است؟